در تکمیل رویکرد تفکر مبتنی بر ریسک و یا همان تمبر، استاندارد ISO9001 ویرایش ۲۰۱۵ در بند ؟؟؟؟ به دانش سازمانی اشاره می نماید و به باور بنده این موضوع یکی از نقایص عمده سیستمهای مدیریت کیفیت در ویرایش های قبل بود.
فارغ از اینکه بسیاری از سازمانها این بند استاندارد را به اشتباه به مدیریت دانش تعبیر می کنند، خواسته استاندارد از ما در این حوزه صرقا :
۱- شناسایی دانش سازمانی مورد نیاز برای اجرای اثربخش فرآیندهای شناسایی شده
۲- مستندسازی دانش و در دسترس بودن آن برای استفاده کنندگان
۳- بازنگری و بروزآوری دانش
بر این اساس یکی از اثربخش ترین اقدامات در این حوزه، مستندسازی درس آموخته ها یا نتایج پروژه ها یا اقدامات موفق یا غیرموفق ماست که از این تعبیر در مدل برنامه ریزی شخصی #MINE نیز استفاده نمودیم.
درس گرفتن از گذشته و از یک سوراخ دوبار گزیده نشدن، از تعابیر روزمره ما ایرانیان است که طی زندگی خود بارها و بارها از بزرگترها و دوستان هم می شنویم ولی عمدتا اکثر ما از هر سوراخ چندین و چند بار گزیده می شویم!!! و شاید یکی از دلایل ریشه ای آن ضعیف بودن حافظه تاریخی ما باشد که اقدام اصلاحی نیز راهی جز ثبت و مستندسازی درس آموخته ها و تجارب تلخ و شیرین نیست.
روند اقدامات یا نتایج هر موفقیت یا عدم موفقیت ما در سازمان (وحتی زندگی شخصی) می بایست ثبت و با جزئیات بررسی و تحلیل شود و در این رابطه حداقل سوالاتی که می بایست بدانها پاسخ دهیم :
الف : انتظار چه چیزی داشتیم (تشریح هدف اولیه پروژه)؟
ب : چه چیزی اتفاق افتاد (نتایج حاصل شده )؟
ج : با چه موانع و مشکلاتی در مسیر اجرایی پروژه مواجه شدیم؟
د: چه مورد یا مواردی می تواند بهبود یابد؟ چگونه این بهبود صورت می گردد؟
در نهایت نیز می بایست بر اساس بازخورد بدست آمده ذخیره سازی و نشر اطلاعات و دانش، اقدام اصلاحی، بروزآوری ریسکها و فرصتها در سایر موضوعات و فرآیندهای دارای کاربرد صورت پذیرد.
در مدل زندگی شخصی نیز از نتایج تحلیل درس آموخته مستقیما در بروزآوری نقاط ضعف و قوت و حتی فرصت ها و چالش ها می توانیم استفاده کنیم.