در پروژه های تحول سازمانی اتخاذ رویکرد سیستمی و پیاده سازی نظام مدیریت فرآیندی در سازمانهایی که به هر دلیلی با استفاده از رویکردهای سنتی (و غیر سیستمی) به موفقیت رسیده اند و به نوعی ایجاد تحول در این گونه سازمانها بسیار مشکل است.

از بین عوامل مقاومت در اجرای چنین پروژه هایی، مقاومت کارکنان و بعضا مدیران تاثیرگذار در قبال این تغییر، به بهانه (به ظاهر) اثربخش بودن رویه های فعلی با استناد به وضعیت خوب سازمان، از مهترین عوامل است.

نکته قابل تامل، عدم توجه به  بعد کارایی و اهمیت آن توسط کارکنان و مدیران مقاوم در قبال رویکرد سیستمی است هرچند موفقیت این چنین شرکتهای با تفکر سنتی کوتاه مدت و به دلایل و عوامل بخصوصی است که در جزئیات آن را در یکی از پستهای بالا تحت عنوان “طراحی سیستم  و رویکرد فرآیندی” تشریح نمودم.

در هر حال موفقیت در پروژه های تحول سازمانی و اعمال تغییر رویکرد سیستماتیک در شرکتهای با تفکر و یا رویکرد سنتی، به عوامل زیر بستگی دارد:

میزان خواست مدیران ارشد سازمان و حمایت سیستماتیک و پایدار آنان از پروژه

ایجاد درک مشترک در خصوص دستاوردهای پروژه

تعیین نقاط عطف پروژه (دستاوردهای کوتاه مدت) متناسب با خواست مدیران ارشد و نیز گستره زمانی و پیچیدگی پروژه

تعیین سطح بلوغ کارکنان (خصوصا منابع و سرمایه های انسانی)

شناسایی ذینفعان پروژه (کلیه کارکنان/مشتریان/عرضه کنندگان/هیئت مدیره/سهامداران تاثیرگذار و تاثیرپذیر از پروژه) و تعیین سطوح نیاز و انتظار آنان از سازمان

تعیین تیم پروژه متناسب با عوامل بررسی شده بالا {تیم تحول می بایست ضمن برخورداری از تفکر سیستمی، از توانمندی لازم در ابعاد فنی و ارتباطی مورد نیاز برخوردار باشند}

بررسی کامل فرآیندهای موجود سازمان شامل شناخت نقاط قوت، ضعف و محدودیت ها

تعیین مسیر اجرایی پروژه و شفاف سازی اهداف و نقاط عطف برای کلیه ذینفعان پروژه

مدیریت اثربخش و هدفمند روابط اعضای تیم پروژه با کارکنان

مستندسازی کامل روند پروژه شامل مکاتبات، صورتجلسات، تحلیل ها و اقدامات اصلاحی و واکنشی طرح ریزی شده، درس آموخته های پروژه

توانمندسازی تیم پروژه و کارکنان متناسب با نیازسنجی آموزشی روند اجرای پروژه

نویسنده : احسان حیدری