مدیریت به کارگیری علم و تخصص در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی و یا هردو ، در رسیدن به هدف با بهترین بهره وری است .
مدیر کیست ؟
مدیریت مفهومی بی انتها دارد و یک شغل بسیار پر مشقت است. اگر چه هر مدیر مسئول موفقیت واحد خود است، اما هیچ نقطه پایانی برای شغل مدیریت وجود ندارد. یعنی هیچ وقت یک مدیر نمی تواند بگوید ” خب کار من تموم شد” . یک مدیر نباید وظیفه محور باشد بلکه باید ماموریت محور باشد و اهداف را نتیجه تعیین شده برساند .
وظایف یک مدیر چیست ؟
برنامه ریزی : برنامه ریزی به عنوان تعیین اهدافی برای آینده و مشخص کردن راه رسیدن به آن اهداف می باشد . مدیران به کمک برنامه ریزی می تواندد میزان رشد و پیشرفت سازمان خود را در یک بازه زمانی تعیین کنند .
سازمان دهی : هدف از سازمان دهی ، تلاش برای رسیدن به اهداف یک سازمان با توجه به منابع انسانی و امکانات موجود در یک سازمان می باشد . براساس سازمان دهی وظایف ، اختیارات و پست های سازمانی تعیین می گردید .
کنترل و نظارت : با کنترل و نظارت ، یک مدیر می تواند میزان وصول اهداف و برنامه ها را رصد کند . با کنترل و نظارت یک مدیر خواهد توانست میزان تحقق بایست ها را با هست ها پیدا کند و عملکرد واقعی نیروهای تحت امر خود را متوجه خواهد شد .
هدایت : یک مدیر باید علاوه بر اداره کردن سازمانش ، به رهبری نیروهای انسانی تحت کنترلش هم بپردازد . مدیر باید علاوه بر حفظ یکپارچگی و وحدت سازمانی ، کارکنان خود را به سوی اهداف متعالی سازمان سوق دهد . اگر یک مدیر از توانایی هدایت برخوردار نباشد ، نخواهد توانست سایر وظایف خود را به خوبی انجام دهد .
تصمیم گیری : در یک مجموعه کاری همواره انتخاب ها و راهکارهای متعددی در مقابل واحدهای سازمانی قرار می گیرد . یک مدیر باید توانایی این را داشته باشد که برای چالش های مختلف از بین گزینه های موجود به انتخاب بهترین ها بپردازد .
برقراری ارتباط : ارتباط می تواند اجزای مختلف یک سازمان را به یکدیگر پیوند بزند . ارتباطات درون سازمانی قوی باعث اتحاد و یکپارچگی بین عوامل کاری و مدیران می شود . امروز در کسب و کارهای کوچک و متوسط (نظیر استارتاپ ها) شبکه سازی مناسب می تواند باعث افزایش کارآیی شود . یک مدیر برای این که بتواند اثربخشی خود را در بین نیروهایش تقویت کند باید توانایی ایجاد کانال های ارتباطی را داشته باشد .
نقش مهم یک مدیر چیست ؟
امروز و آینده از آن سازمانهای استراتژی محور است.
شرکتها زمان بسیار زیادی صرف تدوین استراتژی ها و برنامه های خود می کنند و پس از آن، به دلایلی و توجیهات غیر قابل قبول! تمرکز بسیار کمی بر آنها می کنند.
طبیعتا همانند بسیاری از مفاهیم و رویکردهای مدیریتی، نقش مدیران ارشد و میانی در این خصوص بسیار کلیدی است و می بایست با تغییر نگرش و سبک مدیریت و با بهره گیری از الگوهای مدیریت زمان، استراتژیها، برنامه ها، پایش روند و تحقق اهداف و نیز رصد مستمر سرنخ های محیط بیرون و نیز توجه به چالشهای درونی از مهمترین مسئولیتهای رهبران سازمان قلمداد شود و مدیریت جاری و فعالیتهای روزانه، به مدیران و سرپرستان سپرده شود.