در حال حاضر مدیران منابع انسانی در شرکت های ایرانی به دلایل مختلف با چالشهای جذب و استخدام و درادامه آن نگهداشت پرسنل خود روبرو هستند. مسائل درون سازمانی (مانند نبود فرایند اثربخش جذب و استخدام و ابزارهای آن، عدم آموزش مصاحبه گران، ضعف برند منابع انسانی و …) و مسائل برون سازمانی (مهاجرت افراد توانمند، رشد علاقه به فریلنسری و …) از عواملی هستند که سازمانها با آن روبرو هستند. در این میان اما کارآفرینان اجتماعی یک مزیت اساسی دارند. حضور نسل دیجیتال یا همان نسل زد که به تازگی به دنیای کار وارد میشوند، داستان جدیدی را برای کارآفرینان اجتماعی رقم خواهد زد.
نسل جدید به همان اندازه که نگرانی کسب درآمد دارند و عاشق فریلسنری هستند، به داشتن یک تاثیر مثبت در دنیا هم فکر میکنند. به بیانی دیگر آنها نه تنها مفهوم کار ۹ تا ۵ بعدازظهر را زیر سوال بردند بلکه در حال تغییر تعریف کلمه “کار” هم هستند. این موضوع این سیگنال را به ما میدهد که ارتباط بین کار و کارمند/کارگر تغییر کرده است، کار کردن صرفا مربوط به محلی که در آن کار میکنیم و حتی کاری که میکنیم ندارد، بلکه مهم این است که برای چه چیزی کار میکنیم.
نسل جدید شرکت ها را به چشم یک ماشین پولسازی و خودشان را به چشم کسی که یک صندلی در آن شرکت پر کرده است نمی بینند. آنها خود را برای ایجاد تغییرات و گرفتن تصمیمات توانمند می بینند و علت انتخاب محل کارشان همان ایجاد ارزش است و نه فقط پرداخت هزینه های زندگی و اجاره خانه آنها. آنها خود را نقش آفرینانی مستقل در دنیا می بینند حتی اگر در یک شرکت استخدام شده باشند.
البته بحث استقلال تنهای چیزی نیست که آنها به دنبالش هستند، بله آنها به دنبال استقلالی معناداراند. آنها میخواهند که این توانایی راداشته باشند که آرزوها و علایق خود را دنبال کنند و از مهارتشان برای کمک به جامعه محلی خود استفاده کنند و با این کار حمایت افراد، گروه ها و نهادهایی که با آنها در ارتباطند را داشته باشند.
مطالبی که گفته شد صرفا به این معنا نیست که نسل جدید نسلی است که اولویت های متفاوتی دارد، این امری فراتر از یک فعالیت و نیت خیرخواهانه است و سیگنالی است که بدانیم عملکردهای اقتصادی نیاز به تغییری اساسی دارند.
با توجه به مطالب عنوان شده موثرترین راهکاری که بتواند علاوه بر درگیر کردن این نسل در حوزه علاقه و مهارت خود معنایی فراتر از پولی که قرارست کسب کند به آنها بدهد، کارآفرینی اجتماعی است.
در کارآفرینی اجتماعی، هدف کارآفرین حل یک معضل اجتماعی به وسیله ابزارها و تکنیک های مورد استفاده در کسب و کارها و کارآفرینی اقتصادی است. لذا مانند یک بنگاه اقتصادی نیازمند جذب و نگهداشت منابع انسانی شایسته است تا فرایندهای خود را به درستی انجام دهد.