اگر مدیرعامل هستید
اگر ایده پرداز یک استارتاپ هستید
اگر بنیانگذار یک برند هستید
اگر بعنوان یک رهبر سازمان قرار است تصمیمی سرنوشت ساز بگیرید
راجع به بود و نبود سازمان و هر تصمیم راهبردی همچون
شراکت ، جذب سرمایه گذار و… واقعا با چه اشخاصی باید مشورت کنید ؟
آیا همه از یک سطح آگاهی و استدلال و مسولیت نسبت به نتیجه و صرف هزینه های روانی ، زمانی و ریالی برخوردارند؟
مثلا وقتی مدیرعامل سازمان پس از چندین بار شکست یا فضای بحرانی ، جلسهای تشکیل میده و مدیران خسته خودشو جمع میکنه و نسبت به انحلال شرکت از ایشان رای میگیره ، آیا واقعا سطح بحرانی که خودش در آن قرار گرفته با مدیرانش یکسان است که بخواهد با فضای دموکراتیک نتیجه گیری کند؟
نیاز قالب مدیران خسته، آزادی و رهایی برای شروعی مجدد در جای دیگر بدون عذاب وجدان است و نیاز رهبر سازمان قدرت برای استمرار تلاش و احساس شایستگی است ؟
اگر عواقب شکست برای رهبر سازمان سوگی عمیق است برای مدیران جدیدش فرصت استفاده از تجارب با شرایط گرانتر در سازمان جدید است .
حتی اگر بخواهیم دچار خطای هزینه هدر رفته نشویم بهتر است از متخصصی غیر ذی نفعی در بیرون از سازمان سوال کنیم .
پس نظر همه محترم نیست بهتر است بگوییم همه حق اظهار نظر دارند .
ما سخنان همه را میشنویم اما سخنان افرادی را گوش میدهیم که وسط میدان باشند با همان سطح از استرس ، مسولیت و تخصص و آگاهی مثل خودمان ،این نکته را در انتخاب شریک ، جدایی مالکیت از مدیریت و انتخاب مدیرعامل گرفته تا طلاق در زندگی شخصی در نظر بگیرید .





